متنی

حقیقت یا تخیل

فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه

⬅️ برخی
به واسطه‌ی نداشتن استاد
تخیلی را حقیقت و یا
باطلی را حق می‌پندارند

چنان‌که در این زمینه
قضایای زیادی نقل شده
و برخی از آنها واقعا تعجب‌آور است

حتی گاهی شیاطین
به صورت ملک برای افرادی
ظاهر شده و با دستورات خود
بسا موجب هلاکت آنها شده‌اند

⬅️ آقای انصاری
«قدس سره» می‌فرمود:
پیش از آنکه کار علی محمد باب به انحراف
کشیده شود شبی شیطان بر یکی از
طلاب سالک و با تقوا در حالی
که مشغول ذکر بوده
ظاهر می‌شود و خود را
ملکی معرفی می‌کند
و می‌گوید:
من مامورم تو را ارشاد کنم

سپس تا دو سال وی را به
دستورات اخلاقی و کارهای نیک
کمک و راهنمایی می‌نماید

مثلا هنگام سحر او را
برای نماز شب بیدار می‌کند
یا
به او می‌گوید:
برخیز برای فلان مؤمن که
گرفتار است دعا کن
یا اینکه
او را در اول وقت
متذکر نماز می‌نماید و …

و در خلال آن مدت حتی به
مکروهی نیز امر نمی‌کند تا آن طلبه
کاملا یقین کند که او ملک است
و بتواند وی را برای امر مهمی
که در نظر دارد برگزیند

پس از دو سال یک شب در حالی که
شمشیری در دست داشت نزد وی آمده
او را از خواب بیدار می‌کند
و می‌گوید:
برخیز که از طرف خداوند
دستور آمده
که همین الآن گردن فلان عالم
(یکی از علمای پرهیزگار و با حقیقت)
را بزنی

اینک بسیار روشن است در نظر کسی که
دو سال به گمان خود توسط ملکی
به کارهای خوب ارشاد شده است
احتمال اینکه دستور دهنده
شیطان باشد بسیار بعید
خواهد بود

لذا به منزل آن عالم رفته
وی را از خواب بیدار می‌کند
اما همین‌که چشمش به
او می‌افتد مردد شده
با خود می‌گوید:
به چه مجوزی این عالم را به قتل برسانم؟
فردای قیامت
در پیشگاه عدل الهی
چه جوابی خواهم داشت؟

آنگاه از اینکه آن عالم را
بی‌جهت از خواب بیدار نموده
عذرخواهی می‌کند و بدون
هیچ اقدامی بر می‌گردد

⬅️ ایشان می‌فرمود:
در اینجا تنها چیزی که
باعث حفظ آن طلبه گردید
تقوای او بوده است
اگر انسان ملکه‌ی تقوا
داشته باشد گرچه ندانسته
در مهلکه‌ای گرفتار شود چه بسا
همان تقوا او را از انحراف نگاه دارد

البته به نظر حقیر علاوه بر تقوا
خود ملاقات با آن عالم ربانی نیز
از اسباب حفظ او گردیده است

زیرا همین‌که با او برخورد نموده
نورانیت آن مرد خدا
قوای شیطانی را ضعیف
و قوای عقلانی را بیدار و
او را از تصمیمی که داشته
منصرف ساخته است

اینکه در حدیث وارد شده:
«النظر الی وجه العالم عبادة»
به جهت این است که عالم
دائما قلبش متوجه خداست و
هرگاه انسان با او برخورد کند از
نورش بهره‌مند شده و متذکر می‌گردد
و این باعث تقرب او می‌شود

⬅️ بنا بر این
علت نجات آن طلبه
علاوه بر تقوا
نور خود آن عالم
نیز بوده است و این معنا
دقیق‌تر و مؤثرتر از ملکه‌ی تقوا می‌باشد

آقای انصاری
در ادامه می‌فرمودند:
همین‌که به خانه باز می‌گردد
شیطان که هم‌چنان خود را
ملک وانمود می‌کرد آمده
و با ناراحتی می‌گوید:
چرا امر خدا را به تاخیر انداختی؟
به چه جراتی نافرمانی کردی؟
برخیز و فورا فرمان الهی را اطاعت کن

مجددا حرکت می‌کند
اما این بار تا نزدیک خانه
که می‌آید با خود می‌گوید:
به چه جهت در خانه‌ی این عالم را
بزنم و او را از خواب بیدار کنم؟
خود این کار نیز گناه است
و از همان‌جا بر می‌گردد

⬅️ انسان هر قدر
از شیطان دور گردد
به خدا نزدیک می‌شود
و هر مقدار از خداوند دور
گردد به شیطان نزدیک می‌شود
شاید آیه‌ی شریفه که
می‌فرماید:
«و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطانا فهو له قرین»
اشاره به همین معنا داشته باشد

انسان ناچار یا بندگی خدا می‌کند
و یا اطاعت شیطان

اگر بندگی خدا نکرد
همان وقت
بنده‌ی شیطان و قرین اوست و
نمی‌تواند بین در بین باقی بماند

گویا در سرشت انسان
نهفته است که فرمان‌بردار
باشد یا از حق و یا از باطل

این بار نیز شیطان با عصبانیت آمده
می‌گوید:
عجب بنده‌ی جسوری هستی؟
به چه جراتی نافرمانی خدا می‌کنی؟
سپس او را تهدید بیشتری
می‌کند که اگر فرمان نبری
چنین و چنان خواهد شد

و این خود دلیل واضحی است
که او شیطان بوده
زیرا ملک هیچ‌گاه عصبانی نمی‌شود

اما این دفعه که
به جهت نافرمانی از شیطان
زودتر متنبه گشته است
حتی پا از خانه‌ی خود
بیرون نمی‌گذارد
و با خود می‌گوید:
اگر فردای قیامت خداوند از من سؤال کند
که این قدم‌ها را به چه قصدی برداشتی
چه جوابی خواهم داشت؟
و از همان‌جا منصرف می‌گردد

همین‌که می‌نشیند
شیطان با عصبانیت عجیبی
در حالی که چشم‌هایش قرمز شده
می‌آید و می‌گوید:
تف به رویت
تو قابل نیستی
می‌روم و علی محمد را هدایت می‌کنم

بعد از آن مستقیما به سراغ وی رفته
و در نهایت مرام باطلی را بنیان
می‌گذارد و عده‌ای را گمراه
می‌سازد که فتنه‌اش
هنوز هم باقی است

📓 « سفینة الصادقین ص۵۳۶ »

#فرمایشات_متنی ۶۷

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا