متنی

لزوم انتخاب هدف و مراتب آن

▫️(برگرفته از سخنرانی ۸ محرم ۶۱ )

 

⬅️ انسان هر کاری را که
می خواهد انجام دهد
اعمّ از مادی و معنوی
چند چیز باید در آن لحاظ بشود:
یکی اینکه
هدفش مشخص شود
دوم
ببیند آیا آن هدف
برای این شخص نوعی هم
امکان دارد رسیدن به آن یا نه ؟

البته وقتی کسی که
می خواهد هدفی را مشخص کند
آن هدف را باید ارزشش را بفهمد

ممکن است یک شخص نادانی
یک هدف باطلی در نظر بگیرد…

اولا باید هدفی را که
انسان انتخاب می کند
بشناسد هدف را
که
ارزش آن هدف چیست ؟

و روی همین اصل است که هر کسی
به قدر فهم خودش و همّت خودش
هدف انتخاب می کند

شخص دانا و زیرک
آن است که در هدف کاملاً تدبّر کند
ببیند چه هدفی انتخاب کند خوبست…

هدف البته هر چقدر ارزشش بیشتر باشد
بدیهی است که
سعی در رسیدن به او باید بیشتر باشد
راه هر چقدر دورتر باشد
خرجی بیشتر می خواهد

هدف هر چه پر ارزش باشد
خطرات راهش بیشتر است
صدمات بیشتر است

پس اگر انسان یک
هدف والایی انتخاب کرد
باید خودش را آماده کند از برای
آن بلاهایی که در بین این راه به او می رسد

اگر انسان قبلا خودش را آماده کرد
بعد از تشخیص هدف
آماده کرد خودش را
از برای هرگونه پیش آمدی
اونوقت در وقت بروز پیش آمد
دیگر تو نمی زند [ در نمی ماند ]

اینهایی که گاهی می بینید
در یک راهی راه می افتند و
وسط راه پشیمان می شوند
از اول
تصورش را نکرده اند

پس هدف تعیین کردن
لازمه اش این است که :
اول
انسان در اصل هدف تدبّر کند
ببیند این هدف به چه دردی می خورد ؟

بدیهی است اگر انسان
مختصر شعوری داشته باشد
مختصر عقلی داشته باشد
آن هدفی را انتخاب می کند
که برایش باقی باشد …

⬅️ علت اینکه
بعضی در مخاطرات می‌افتند
و خودشان را در مهالک می‌اندازند
این است که
هدف که می‌خواهند انتخاب کنند
فکر نمی‌کنند که نتیجه این هدف چیست

پس وقتی انسان
می‌خواهد هدف تعیین کند
آن هدف را باید بفهمد چیست
و چه ارزشی دارد

اون وقت هر کسی طبق فکرش
⬅️ یکی هدف را
نجات از آتش جهنم قرار می دهد
خیلی خوبست
فرار از عذاب خدا خیلی خوبست
یعنی فکر می کند خوب
اون آتشی که خدا فرموده
با آن سوزندگی با آن وضعی که…
بعضی از انبیا وقتی که اسم جهنم
می شنیدند فریاد می‌ کشیدند از آن
این یک هدف

یک هدف دیگر دیگری وقتی
وصف بهشت را می شنود
آن سرای جاویدان آن خانه ای
که در آن نه رنج هست نه الم…
نه پیری هست نه ضعف و ناتوانی

هرچه بخواهد برایش مهیاست
آن وقت آن لذت‌ های آنجا
طرف قیاس با اینجا نیست
به شوق بهشت حرکت می‌کند
این هم خوبست

یک عده هستند که…
می‌بینند که خوب بهشت هم مخلوقه
عاشق خود منعم می شوند
سراغ منعم می روند
این‌ها یک عده خاصی هستند
که دیگر سطح فکرشان خیلی بالاست هدفشان را رضای خدا قرار می‌دهند

می گویند
منی که مملوک هستم
دیگری من را به وجود آورده
خودش سزاوار است که
طالب او باشم
نه بهشتش

البته وقتی کسی طالب خدا بود
جایش توی بهشت است بهشت می رود
لکن خیلی فرق دارد
آن کسی که خدمت می‌کند برای مولا
تا
کسی که خدمت کند برای نعمت مولا

⬅️ لذا در روایت دارد که
مردم سه دسته هستند
قوم یعبدونه خوفا من ناره
فتلک عبادة العبید
یک عده هستند که خدای متعال
را عبادت می‌کنند و اطاعت می‌کنند
از ترس آتشش این عبادت بندگانه
که از ترس مولاشون کار می‌کنند
غلامان زرخرید که سابق بودند
فتلک عبادة العبید

⬅️ یک عده هستند که خدا را
عبادت می‌کنند و اطاعت می‌کنند
شوقا الی جنته برای شوق به بهشت
به بهشت بروند این‌هم می‌فرماید که
عبادت تجار است کاسبی می‌کنند
یک قران می دهد
که ۱۰ قران بگیرد آنجا
من جاء بالحسنه فله عشر امثالها

این مرتبه‌اش
از مرتبه قبلی بهتر است
وضع عبادتش هم بهتر می شود

قطعاً آن کسی که
از روی شوق عبادت کند
عبادت و اطاعتش خالص‌تر
است از آن که از ترس می‌کند
یک قدم بالاتر گذاشته است

⬅️ و اما دسته سوم
این‌ها عبادت می‌کنند خدا را
چون خدا را اهل عبادت می‌بینند
حتی اگر بنده‌ای…
یک ذره لذت قرب به خدا را بفهمد
یک ذره معرفت به خدای متعال پیدا کند
بر فرض اگر یقین داشته باشد که
نه بهشتی هست نه جهنمی باز
عبادت می‌کند باز اطاعت می‌کند
یک چنین کسی خدا را اهل عبادت می‌بیند

نشانه اش این است که
اگر بر فرض به این بگویند که
تو را جهنم نمی‌برند و بهشت هم مال تو
مثلاً، یا اصلا هیچ کدوم نیست این
در عبادت خدا ذره‌ای سست نمی‌شود

چون خود عبادت به قدری لذت دارد
که اگر قلب ما
شفا پیدا کند از علائق نفسانی
و قلب زنده شود
اصلاً آرزوی قلب
جز ذکر خدا و یاد خدا نیست
از غیر خدا لذت نمی‌برد

#فرمایشات_متنی ۶۵

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا