⬅️ خواهر پاک رضا فاطمهٔ معصومه است
اسوهٔ صبر و رضا فاطمهٔ معصومه است
حرم پاک شریفش حرم فاطمه است
حضرت او کرمش چون کرم فاطمه است
گره از کار همه با نگهش وا گردد
هرکه شد زائر او زائر زهرا گردد
شهر قم از قدمش زیور و زینت دارد
زائر عارف او بر همه عزت دارد
هرکه شد زائر کویش ز بَدی پاک شود
با نگاهی که کند طائر افلاک شود
باشد همنام به زهرا و بود معصومه
ثانی زینب و چون او به جهان مظلومه
این دو خواهر به جهان رنج و محن ها دیدند
از غم هجر برادرها غم ها دیدند
این یکی در قم و گل ریخته شد بر سر و رویش
شد سفید از غم هجران برادر همه مویش
آن یکی دید برادر شده کشته ز جفا
پیکرش غرقه به خون باشد و سر گشته جدا
این یکی از غم دوری رضا دل خون بود
آن یکی دید حسینش به میان خون بود
این یکی آمد و امّا به رضایش نرسید
آن یکی شام بلا طعنه و دشنام شنید
این یکی از غم هجران رضا پژمرده
آن یکی نام حسین برده کتک ها خورده
این یکی بهر رضا رنج فراوان دیده
آن یکی بزم شراب و سر و عدوان دیده
🏴 اینجا که مثل کوفه و شام بلا نیست
در شهر قم ویرانه و طشت طلا نیست
اینجا كسی بحث كنیزی را ندارد
اینجا نگاهی قصد هیزی را ندارد
اینجا كسی دستش ندارد تازیانه
غارت نگردد زیورآلات زنانه
تو نحرِ حلق و ذبحِ حنجر را ندیدی
دستِ عدو، موی برادر را ندیدی
تو پیكر با خاك یكسان دیدی آیا؟
جای سُم مركب فراوان دیدی آیا؟
آیا دهانی پر سنان و تیر دیدی
یا كه امامی در غل و زنجیر دیدی
آری ندیدی هر دم از بالای محمل
هجده سرِ بر نیزه را منزل به منزل
