مداحی صوتی

مدح و منقبت ساقی کوثر امیرالمؤمنین حیدر علیه السلام

دیوان وفایی - آقای موحدی

 

 

⬅️ ساقی به وصف لعل تو تا می‌ زنیم دم
ما را بریز باده به پیمانه دم به دم

وآن باده‌ ای که در خم وحدت بود مدام
برجان زند شرار و ز خاطر برد الم

بر شوره زار گر بچکد سنبل آورد
جغد ار خورد همای شود بی زیاد و کم

این باده را ندانم دانی که نام چیست
یا آنکه همچو زلف خود آشفته‌ای بهم

ساقی بده چمانه چمانه سبو سبو
از آن می‌ مغانه به آواز زیر و بم

گر می‌کنی عنایت و زان باده می‌ دهی
پر کن ز جام مصطفوی نی ز جام جم

گویم که ای وجد تو سرمایه‌ ی وجود
ای باعث تمامی اشیا ز بیش و کم

ای آنکه چون تو نامده از مَکمن عدم
همسر بود حدوث وجود تو با قدم

نا برده پی به ذات تو گفتند اینکه تو
هستی خدا شدی به خدائی تو متهم

گر پی برند بر صفت ذات پاک تو
غیر از قصور خویش نبینند لاجرم

می‌ مانْد دست قدرت یزدان درآستین
گر از عدم نمی‌ زدی اندر جهان قدم

پیغمبران به حبل تو دارند اعتصام
کروبیان به ذیل تو هستند معتصم

گر خوانمت خدا نه خدا مظهر خدا
هستی نبی نه بلکه ورا صِهر و ابن عم

ای شیر کردگار که درعهد عدل تو
باز از حمام و شیر ز آهو نموده رم

دست من است عروهٔ حب تو یا علی
روزی که عروه‌ ها همه گردند منفصم

شاها وفائی از تو نخواهد به غیر تو
چیزی دگر از آنکه توئی سابغ النعم

مأوای دوستان تو در روضه النعیم
مثوای دشمنان تو فی النار و الظلم

ای شیر کردگار بدین شوکت و جلال
بودی کجا که رفت بر اولادت این ستم

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا