بلوهر و یوذاسف

قصه بلوهر و یوذاسف (صفحه ۲۹)

در ذکر تمثیلاتی که مشتمل است بر توضیح عیب های بسیار از دنیا

📚 نقل از کتاب عین الحیات
علامه مجلسی رحمت الله علیه

 

⬅️ بلوهر گفت که:
به درستی که عمر بسی کوتاه است
و شب و روز آن را به زودی طی می‌ کنند
و رحلت از دنیا به زودی و سرعت دست می‌ دهد
و عمر هرچند دراز باشد آخر مرگ می‌ رسد
و هر که در دنیا رحل اقامت انداخته
البته به سفر آخرت رحلت می‌ نماید

پس آنچه جمع کرده است پراکنده می‌ شود
و آنچه برای دنیا سعی کرده ضایع می‌ شود
و بناهایی که محکم ساخته خراب می‌ گردد
و نامش از زبانها و یادش از خاطرها
برطرف می‌ شود
و حسبش گم می‌ شود
و بدنش می‌ پوسد
و شرفش به پستی مبدل می‌ گردد
و تنعّمهای دنیا وبال او می‌ شود

و کسب های دنیا باعث زیانکاری او می‌ گردد
و پادشاهی او به میراث به دیگران می‌ رسد
و فرزندانش به خواری مبتلا می‌ شوند
و زنانش را دیگران به تصرف در می‌ آورند
و امانها و پیمانهایش شکسته می‌ شود
و آثارش مندرس می‌ گردد
و مالش را قسمت می‌ کنند
و بساطش را برمی‌ چینند
و دشمنانش شاد می‌ شوند
و ملکش خراب می‌ شود
و تاج سلطنتش را دیگری بر سر می‌ نهد
و بر سریر دولتش دیگری می‌ نشیند
و از خانه‌ های خود بیرونش می‌ برند
برهنه و خوار و بی‌ معاون و یار
تا در گودال قبرش می‌ افکنند

در تنهایی و غربت و تاریکی و
وحشت و بیچارگی و مذلت
از خویشان جدا گشته
و دوستان او را تنها گذاشته
که هرگز از آن وحشت به در نمی‌ آید
و از آن غربت نمی‌ آساید

بدان – ای پسر پادشاه – که:
مرد عاقل دانا سزاوار آن است
که در سیاست و تادیب نفس خود
مانند امام عادل دوراندیش باشد
که تادیب می‌ کند عامه خلق را
و به اصلاح می‌ آورد امور رعیت را
و امر می‌ فرماید ایشان را به اموری
که صلاح ایشان در آنهاست
و نهی می‌ فرماید ایشان را از
چیزهایی که باعث فساد ایشان است
و عقاب می‌ کند کسی را که مخالفت
و عصیان او ورزد و نوازش می‌ کند
کسی را که فرمان او برد

همچنین سزاوار آن است که
عاقل نفس خود را تادیب کند
در جمیع اخلاق و خواهشها و شهوتهای او
و بدارد او را بر اموری که به او نفع
می‌ بخشد، هرچند از آنها کراهت
داشته و بر او دشوار باشد

و جبر نماید او را بر اجتناب کردن از
اموری که به او ضرر می‌ رساند

و باید که برای نفس خود ثواب و عقاب
مقرر سازد، که چون امر خیری از او
صادر شود خوشحال و مسرور گردد
و چون امر شری از او صادر شود
دلگیر و محزون گردد و نفس
خود را ملامت نماید

و از جمله چیزهایی که لازم است بر
صاحب عقل، آن است که:
نظر نماید و تفکر کند در اموری
که بر او وارد می‌شود
و بعد از تفکر
آنچه را موافق حق و صواب داند
به آن عمل نماید
و آنچه را خطا داند ترک نماید
و خود را از او منع فرماید

و باید که:
خود را و عمل و رأی و دانش خود
را حقیر شمارد تا بر او عجب و
خودبینی مستولی نگردد

به درستی که حق تعالی
مدح فرموده است
اهل عقل را
و مذمت کرده است
اهل جهل و خودبینی را

و به عقل هر چیزی را ادراک
می‌ توان نمود به توفیق الهی
و به جهل هلاک می‌ شوند مردم

و معتمدترین چیزها نزد صاحبان عقول
آن چیزی است که عقل ایشان ادراک
آن نموده باشد، و تجربه‌ های ایشان
به آن رسیده باشد و بصیرتهای
ایشان آن را دریافته باشد
در هنگامی که ترک هواها و
خواهشهای نفسانی کرده باشند
و عقل با هوای نفس ممزوج نباشد

و صاحب عقل را سزاوار نیست که
آنچه را از عمل خیر محافظت تواند
نمود و به عمل تواند آورد حقیر شمارد
و ترک کند، هرگاه قدرت نداشته
باشد بر زیادتر از آن

بلکه آنچه از اعمال خیر میسر و
مقدور گردد می‌ باید غنیمت شمرد

و این یکی از حربه‌ های مخفی و
سلاح های پنهانی شیطان است که
نمی‌ بیند و ادراک نمی‌ نماید آن را مگر
کسی که نیکو در مکرهای او تدبر نماید

و از این مکر به سلامت نمی‌ رهد
مگر کسی که حق تعالی او را نگاه دارد

#قصه_بلوهر_و_یوذاسف ۲۹

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا